Dusk

Broken, bare, solitary, lost,
an old tree
crouches in the desert’s foreboding silence,
its thousand-mile stare
fixed on the departure of a shade:

and the moment the crow returns
to its nest—worn-out, bearing
sorrow to those bare branches—
the very last glint of sunlight
is snuffed out.

غروب

درختی پیر
شکسته، خشک، تنها، گم
نشسته در سکوتِ وهمناکِ دشت
نگاهش دور
.فسرده در غروبِ مردهُ دلگیر

و هنگامی که بر می گشت
کلاغی خسته سوی آشیانِ خویش
غم آور بر سرِ آن شاخه های خشک
فروغِ واپسینِ خندهُ خورشید
.شد خاموش

A Mirror’s Sigh

She was known for her long hair
Ah, dust, is that the same pure body?
This one, too, is summarized in dirt?
and when she brushed it,
its abundance spread even to the mirror—
a fanciful thought
that pleased her.

At dawn’s salaam, she smiled,
plucked a rose from the mirror’s edge
and put a hand through her hair,
brushing night aside.
She saw the sun in the mirror.

Thoughts of the emerging day
fell, a shower of stars
from the firmament of her young eyes.

And that sweet smile opening in the mirror’s face—
it was the gate to the garden
of her soul’s sun

Mirror, blind thief
that snatched those tender eyes
from the threshold of morning!

Springtime is scorched—
blossoms of young ashes fly up
through the mirror, empty
but for the memory of your long hair.

A mirror sighed in the early morning haze.
Birds in the yard twittered, futile:
it was not the time for flowers.

آهِ آیینه

.او را ز گیسوانِ بلندش شناختند
ای خاک این همان تنِ پاک است؟
انسان همین خلاصهٌ خاک است؟
وقتی که شانه می زد
انبوهِ گیسوانِ بلندش را
تا دور دستِ آینه می راند
.اندیشهٌ خیال پسندش را

او با سلامِ صبح
خندان، گلی ز آینه می چید
دستی به گیسوانش می بُرد
.شب را کنار می زد
.خورشید را در آینه می دید

اندیشهٌ بر آمدنِ روز
بارانی از ستاره فرو می ریخت
.در آسمانِ چشمِ جوانش

آنگاه آن تبسمِ شیرین
در می گشود بر رخِ آيينه
از باغِ آفتابیِ جانش

دزدانِ کورِ آینه، افسوس
آن چشمِ مهربان را
!از آستانِ صبح ربودند

آه ای بهارِ سوخته
خاکسترِ جوانی
تصویر پر کشیدهٌ تهی
.با یادِ گیسوانِ بلندت

.آیینه در غبارِ سحَر آه می کشد
مرغانِ باغ بیهُده خواندند
.هنگامِ گل نبود